یواشکی یکی دیگه از المـاسهای تـاج پادشـاه رو
جدا کرد و به سمت جنگل پرواز کرد وقتی به کلبه
پیرمرد تنها رسید الماس رو کنار پنجره اش گذاشت
و از اونجا پر کشید هنوز آدمهای درمونده زیـادی از
ذهن کلاغ می گذشتن ...
سلام خسته نباشی یه سر به منم بزن ضرر نمی کنی در ضمن می تونی با سر زدن به وبلاگ من در شناسایی شهید گمنامی که عکسشو گذاشتم کمک کنی دوست داشتی منو با اسم همه رقمه لینک کن بعد منو مطلع کن تا شما رو لینک کنم
فکر میکنم اونقدر کوتاه بود که معنیش رو متوجه نشدم!
سلام زیبا بود و ...[واژه مورد نظر پیدا نشد!]سپاس
سلام خسته نباشی
یه سر به منم بزن ضرر نمی کنی در ضمن می تونی با سر زدن به وبلاگ من در شناسایی شهید گمنامی که عکسشو گذاشتم کمک کنی
دوست داشتی منو با اسم همه رقمه لینک کن بعد منو مطلع کن تا شما رو لینک کنم
فکر میکنم اونقدر کوتاه بود که معنیش رو متوجه نشدم!
سلام
زیبا بود و ...[واژه مورد نظر پیدا نشد!]
سپاس